کد مطلب: ۲۸۵۳
تعداد بازدید: ۱۲۰۵
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۴
آموزه‌های اعتقادی و عبادی از نگاه صحیفه سجادیه| ۲۳
یکی از مسائل مهم و استراتژی اسلام که اگر به ‌طور صحیح با احکام و آداب درست انجام شود، از پایه‌ها و ارکان مهم اسلام خواهد بود، مسئله طواف کعبه و انجام مراسم حج تمتع و حج عمره است.
اهمیّت حج و عمره و هدف از آن‌ها
 اشاره
یکی از مسائل مهم و استراتژی اسلام که اگر به ‌طور صحیح با احکام و آداب درست انجام شود، از پایه‌ها و ارکان مهم اسلام خواهد بود، مسئله طواف کعبه و انجام مراسم حج تمتع و حج عمره است. کعبه قبله همه مسلمین و پایگاه مهم وحدت اسلامی و کنگره عظیم جهانی مسلمانان در عرصه‌های مختلف عبادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی است. در قرآن یک سوره به نام سوره حج است و در آیه ۲۷ و ۲۸ آن خداوند فرمان اعلامیه صادر کرده که مسلمین از هر سو به ‌سوی کعبه روانه شوند:
«وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَ عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ - لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ ...؛
ای پیامبر! مردم را دعوت عمومی به حج كن تا پیاده و سواره بر مرکب‌های لاغر از هر راه دوری به‌ سوی تو بیایند. تا شاهد و ناظر منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیات‌بخش) باشند...»
پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)به مسئله حج و طواف کعبه، بسیار اهمیّت می‌دادند، به‌ عنوان نمونه:
حضرت زهرا(س) در خطبه معروفش به‌ یاد حج فرمود: «وَ جَعل اللهَ ... وَ الحَجَّ تَشييداً فِی الدّين[1]؛ خداوند حج را مایه استحکام و تقویت پایه‌های دین قرار داد.»
امام حسن مجتبی(ع) ۲۵ بار و به روایتی بیست بار پیاده از مدینه به مکّه برای انجام حج تمتع و عمره رفت به ‌طوری ‌که پاهایش آماس کرد، در عین ‌حال برای درک ثوابش، سوار بر مرکب نمی‌شد.[2]
امام سجّاد(ع) بیست بار و به نقلی ۲۲ بار با یک شتر از مدینه به مکّه برای انجام حج و عمره رفت. به‌ علاوه به ‌طور مکرّر پیاده در طول بیست روز این راه طولانی (حدود ۸۰ فرسخ و با توجّه به رفت ‌و برگشت، حدود ۱۶۰ فرسخ) را طی کرد.[3]
با این اشاره، در این راستا نگاهی به صحیفه سجّادیّه می‌افکنیم:
 ۱- در بند ۱۸ از دعای سوم، امام سجّاد(ع) در ضمن درود و سلام به فرشتگان مختلف می‌فرماید:
«وَ الطَّائِفِينَ بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ؛
درود و سلام بر طواف کنندگان خانه آباد شده.» (که توسّط طواف‌کنندگان‌ همواره آباد است.)
 
شرح کوتاه
درباره اینکه منظور از بیت‌المعمور چیست سه گونه نظر وجود دارد:
1- خانه‌ای که در آسمان‌های محاذی کعبه است و فرشتگان آن را طواف می‌کنند.
 ۲- منظور، قلب نورانی و آباد از انوار توحید و اسلام است.
۳- منظور، کعبه و خانه خدا در مکّه است. ولی ظاهر آیه ۴ سوره طور (وَ الْبَيْتِ اَلْمَعْمُورِ) با توجّه به تکرار تعبیر بیت در مورد کعبه در قرآن، درمی‌یابیم که همین معنی سوم (که منظور کعبه باشد) مناسب‌تراست.[4]
به ‌هر حال هر دو معنی اول و سوم بیانگر عظمت کعبه و طواف و مسئله حج است و سلام امام سجّاد(ع)به طواف‌کنندگان نیز حاکی از اهمیّت این خانه بوده و مردم را به توجّه و عنایت خاص به حج، فرا می‌خواند و تحریص و تشویق می‌کند. البته مشروط بر آن که از برنامه عظيم کنگره حج، بهره‌برداری صحیح شده و تنها به جنبه‌های عبادی آن اکتفا نشود، بلکه علاوه بر خودسازی در پرتو جنبه عبادی، به مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجّه عمیق شود که درود کامل امام سجّاد(ع) شامل طواف‌کنندگان گردد.
۲- در بند ۴ از دعای بیست و سوم می‌خوانیم:
«اللّهُمّ وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالْحَجّ وَ الْعُمْرَةِ، وَ زِيَارَةِ قَبْرِ رَسُولِكَ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ رَحْمَتُكَ وَ بَرَكَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ، ... وَ اجْعَلْ ذَلِكَ مَقْبُولاً مَشْكُوراً، مَذْكُوراً لَدَيْكَ، مَذْخُوراً عِنْدَكَ؛
خداوندا! انجام حج و عمره و زیارت مرقد رسولت محمّد(ص) که درودها و رحمت و برکاتت بر او و بر آل او... و این امور (حج و صلوات) را برای من پذیرفته شده پسندیده و مورد توجّه در محضرت و اندوخته در پیشگاهت قرار بده.»
 
شرح کوتاه
 در این فراز مسئله حج و زیارت مرقد پیامبر اعظم(ص) با تعبیر منّت که به معنی نعمت فراوان و سرشار است عنوان شده؛ یعنی اگر کسی به انجام حج و عمره و زیارت، موفق شود، به نعمت فراوان و والای الهی دست یافته و خداوند چنین کرامتی را به او داده است.
و در قسمت آخر از مقبولیّت و پسندیدگی آن در پیشگاه خدا تا ذخیره ابدی و عالی در محضر الهی سخن به میان آمده که بیانگر آن است که حج و عمره و زیارت باید باکیفیت خوب و شرایط عالی انجام شود تا مورد قبول درگاه خدا گردد، چرا که حج و عمره و زیارت بی‌کیفیت، ناقص و گاهی حرام است؛ آنجا که انسان با مال و مرکب حرام به حج سفر کند. به ‌هرحال باید علاوه بر شرایط صحت، شرایط کمال مانند منافع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... را در پرتو انوار حج و عمره کسب کرده تا به مرحله عالی قبول برسد و موردپسند خدا قرار گرفته و پس‌انداز جاوید نیکی برای آخرت، در محضر الهی شود.
حج و عمره‌ای که آمیخته با ولایت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)باشد؛ که صلوات و درود امام(ع) در دعای فوق، بیانگر همین مطلب است.
۳- در بند ۱۳۳ از دعای چهل و هفتم می‌خوانیم:
«وَ اجْعَلْ بَاقِيَ عُمُرِي فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ اِبْتِغَاءَ وَجْهِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ؛
خدایا و باقیمانده عمرم را برای کسب خشنودت، در انجام حج و عمره قرار ده. ای پروردگار جهانیان.»
 
شرح کوتاه
 در این فراز، امام سجّاد(ع) آن‌چنان عشق و شوق خود را به حج و عمره نشان می‌دهد که از درگاه الهی می‌خواهد تا در باقیمانده عمرش نیز مانند سابق توفيق انجام حج و عمره پیدا کند. نکته مهم‌تر در این فراز این است که این حج و عمره تنها برای رضای خدا باشد؛ یعنی با نیّت خالص و کسب خشنودی خدا، به ‌دور از هرگونه خودنمایی، شهرت‌طلبی و عوض کردن نام، انجام گیرد. این فراز این درس را به ما می‌آموزد که حج و عمره ما برای چشم‌ و هم‌چشمی و رقابت‌های منفی نباشد که متأسفانه امروز و در طول تاریخ بسیارند کسانی که حج و عمره آن‌ها خالصانه نیست. باید توجّه داشت که آنچه مطلوب است قبولی اعمال است و شرط قبولی اعمال در وهله نخست، اخلاص است. در این صورت به فرموده قرآن موجب آثار بسیار درخشان خواهد بود آنجا که می‌فرماید: «مثال کار مخلصان ‌همانند باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران‌های درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره گیرد) و میوه خود را دوچندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است) خداوند به آنچه انجام می‌دهید بینا است.»[5]
 
جهاد و مسائل نظامی
 اشاره
یکی از احکام و فروع دین که طبق سخن امام امیرمؤمنان(ع)، از درهای بهشت، زره محکم و سپر مطمئن الهی است، جهاد و نبرد با دشمنان در راه خدا است که دارای احکام خاص است و از شئون مهم دفاعی و نظامی اسلام می‌باشد.
در قرآن، مجاهدان خدا به خاطر جهادشان به ‌عنوان صاحبان درجات عالی و انسان‌های برتر یاد شده‌اند، آنجا که می‌فرماید:
«وَ فَضََّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيماً[6]؛
و خداوند مجاهدان را بر قاعدان (غیر مجاهدان) با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.»
حضرت علی(ع) در یکی از سخنرانی‌هایش می‌فرماید:
«فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ ...[7] 
قطعاً جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی دوستان مخصوصش گشوده است، جهاد لباس تقوا، زره محکم خدایی و سپر مطمئن الهی می‌باشد. مردمی که از جهاد روی برتابند، خداوند لباس ذلّت را بر تن آن‌ها می‌پوشاند و بلا به آن‌ها هجوم می‌آورد، ذلیل می‌شوند و عقلشان تباه می‌گردد»
به ‌راستی چنین است و اگر جهاد و مسئله دفاع نبود، هرگز اسلام پیروز نمی‌گشت، از طاغوتیان و ستمگران جلوگیری نمی‌شد، متجاوزان بر همه ‌چیز چیره می‌شدند و عرصه را بر مستضعفان تنگ می‌نمودند.
باید توجّه داشت که جهاد به چند نوع است مانند: جهاد با جان، جهاد با مال، جهاد با قلم و بیان، جهاد تهاجمی و جهاد دفاعی که هر کدام در جای خود از ضروریات زندگی برای ادامه حیات است.
با این اشاره به سراغ صحیفه می‌رویم و نظر شما را در این راستا به ذکر چند نمونه از آن جلب می‌کنیم ۱- در بند ۳ از دعای چهارم، امام سجاد(ع) بر اصحاب جهادگر رسول خدا(ص) درود فرستاده و آن‌ها را چنین می‌ستاید:
«اللّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّد خَاصّةً الّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ وَ الَّذِينَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِي نَصْرِهِ؛
خداوندا! به اصحاب محمّد(ص) به ‌ویژه اصحاب نیک او سلام بفرست، آنان‌ که یاری خود را با مجاهدات خود نسبت به او به نیکی انجام دادند و در این آزمایش به بهترین وجه او را حمایت کرده و در کنف خود نگهبانی نمودند.»
 
شرح کوتاه
مسئله یاری و حمایت به صورت‌های مختلف انجام می‌شود که اوج آن با ایثار جان و مال است که از آن به جهاد جانی و مالی تعبیر می‌شود. جنگ‌های عصر پیامبر(ص) مانند جنگ احد، بدر، خندق، خیبر و... نشان می‌دهد که پیامبر(ص) یاران جانبازی داشت که به‌ راستی مجاهد في سبيل الله بودند که در رأسشان افرادی مثل حضرت على(ع)، حضرت حمزه، حضرت جعفر طیار، ابودُجانه انصاری، مقداد و... می‌درخشیدند و اگر جهاد این‌ها نبود، مشرکان با آن ‌همه کثرت جمعیتشان و تجهیزات جنگی که در اختیار داشتند، چیزی از اسلام را باقی نمی‌گذاشتند.
و به‌ راستی باید به پیروی از امام سجّاد(ع) بر آن‌ها و بر همه مجاهدان اسلام در طول تاریخ تا کنون سلام و درود فرستاد که با خون خود باغستان اسلام را آبیاری کردند و با شهامت و شهادت‌طلبی، دشمنان معاند و مزاحم را از سر راه اسلام برداشتند و چرخ‌های موتور اسلام را در راه صاف، بدون مزاحم و دست‌انداز به حرکت درآوردند و در این راه از سخت‌ترین آزمون‌ها روسفید بیرون آمدند.
۲- در بند ۱۸ از دعای ششم ضمن درخواست توفيق از درگاه الهی برای کارهای نیک، عرض می‌کند:
«وَ وَفِّقْنَا ... وَ حِيَاطَةِ الْإِسْلَامِ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ، وَ نُصْرَةِ الْحَقّ وَ إِعْزَازِهِ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعِيفِ، وَ إِدْرَاكِ اللّهِيفِ‏؛
خداوندا! ما را به نگهبانی از اسلام و نکوهش و تحقیر باطل و یاری و سربلند کردن حق و راهنمایی گمراه و حمایت از ضعیف و دادرسی از ستمدیده توفیق بده.»
 
شرح کوتاه
 روشن است که نگهبانی کامل از اسلام، تحقیر و خوار نمودن باطل، پیروز کردن حق و نجات ستمدیدگان، بدون جهاد و نبرد تحقق نمی‌یابد؛ بنابراین ما وقتی به این امتیازات می‌رسیم که نیروی جان‌نثاری را در راه اسلام در سرحدّ جهاد در وجودمان بپرورانیم و هنگام جهاد. شانه خالی نکنیم، وگرنه هم خود ذلیل و خوار می‌شویم و هم نمی‌توانیم ستمدیدگان و مستضعفان را از زیر چکمه ستمگران رهایی بخشیم. امیرمؤمنان علی(ع) برای آماده کردن مردم برای حرکت به میدان جهاد فرمود:
«فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا[8]؛
سوگند به خدا هر ملّتی که در درون خانه‌اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد ذلیل خواهد شد.»
۳- یکی از دعاهای معروف صحیفه سجّادیّه، نیایش آن حضرت برای حفظ مجاهدان مرزدار است؛ که دعای ۲۷ صحیفه بوده و دارای ۱۸ بند است. در این دعا با تعبیر است گوناگون از مجاهدان تمجيد شده است، به‌ عنوان نمونه:
 الف: در بند یک این دعا می‌خوانیم:
«... وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ؛
خدایا! به عزت و شوکت، مرزهای مسلمانان را نگهبانی کن و در پرتو نیروی خود آنان را یاری نما و از عطایایت از خزانه کرمت بر آن‌ها سرشار فرما.»
ب: و در بند ۴ این دعا می‌خوانیم:
«وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدّاعَةِ الْغَرُورِ ... وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ ... حَتّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ؛
خدایا! هنگام رویارویی با دشمن در میدان نبرد، توجّه به دنیای فریبا را از ذهن مجاهدان بزدای و فکر ثروت فتنه‌گر را از صفحه دل‌هایشان برطرف فرما و بهشت و نعمت‌هایش را در برابر دیدگانشان قرار ده ... تا هیچ ‌یک از آن‌ها اراده پشت کردن به دشمن ننماید و فرار از نبرد با دشمن را در ذهنش خطور ندهد.»
 ج: و در بند ۸ این دعا می‌خوانیم:
«اللّهُمّ اغْزُ بِكُلِّ نَاحِيَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ، وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِكَةٍ مِنْ عِنْدِكَ مُرْدِفِينَ ...؛
خدایا! مسلمانان مجاهد را در هر سویی که زندگی می‌کنند، به نبرد با مشرکانی که با آنان سر جنگ دارند، به جنگ و نبرد وادار و آنان را به‌ وسیله صفوف به ‌هم‌پیوسته فرشتگان پیشگاهت یاری کن تا دشمنان را به آن ‌سوی زمین (دورترین نقطه زمین، یا زیر خاک) برانند و آنان را کشته یا اسیر کنند، یا اینکه آن دشمنان تسلیم شده و به یکتایی تو که همتایی برایت نیست اقرار نمایند.»
د: و در بند ۱۳ می‌خوانیم:
«اللّهُمّ وَ أَيُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِكَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِكَ لِيَكُونَ دِينُكَ الْأَعْلَى وَ حِزْبُكَ الْأَقْوَى وَ حَظُّكَ الْأَوْفَى فَلَقِّهِ الْيُسْرَ، وَ هَيّئْ لَهُ الْأَمْرَ؛
خدایا! هر جنگجویی که از اهل دینت (اسلام)، یا مجاهدی که از پیروان آیینت با مشرکان نبرد می‌کند، به این منظور که دینت پیروز گردد و حزبت توانمند شود و بهره دوستانت افزایش یابد، آسایش و آسانی را نصیبش گردان و همه اسباب پیشرفت را برای او فراهم فرما.»
ه: و در بند ۱۶ همین دعا می‌خوانیم:
«اللّهُمّ وَ أَيّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِياً أَوْ مُرَابِطاً فِي دَارِهِ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِيهِ فِي غَيْبَتِهِ، أَوْ أَعَانَهُ بِطَائِفَةٍ مِنْ مَالِهِ، أَوْ أَمَدّهُ بِعِتَادٍ، ... فَأجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْناً بِوَزْنٍ ...؛
خدایا! هر مسلمانی که در غیاب رزمنده مسلمان یا در غیاب مرزداران مجاهد، کارهای خانه او را سامان دهد و یا از خانواده او دلجویی و سرپرستی نماید و یا به نیازهای خانه او رسیدگی کند و یا با بخشی از اموالش به آن‌ها کمک نماید، یا آن‌ها را به ابزار جنگی مجهز کند و با روحیه دادن به آنان، آن‌ها را برای نبرد آماده سازد، با او را با دعای خویش به‌ سوی جبهه جنگ بدرقه نماید، با احترامش را در غیابش نگه دارد، همانند پاداش آن مجاهد رزمنده را وزن به وزن و مثل به مثل به او عنایت فرما.»
و: و بالاخره در بند ۱۷ می‌فرماید: «خدایا! هر مسلمانی که به سرنوشت اسلام می‌اندیشد و اتحاد و به ‌هم‌پیوستگی مشرکان بر ضدّ اسلام، او را غمگین می‌نماید تا آنجا که قصد جنگ کند، یا تصمیم بر نبرد با دشمنان بگیرد، ولی ضعف و ناتوانی موجب زمین‌گیر شدنش شود و فقر و ناداری او را از نبرد با دشمن بازدارد، یا حادثه‌ای حرکت او را به میدان جنگ تأخیر اندازد، یا مانعی سر راه تصمیم او پدید آید (به خاطر نیّت پاکش) نامش را در زمره عابدان بنویس و پاداش مجاهدان را برای او حتمی گردان و او را در صف شهیدان و صالحان قرار بده.»
این فرازها نیاز به شرح ندارد و با زبان شیوا و گویا، اهمیّت جهاد و ارزش والای مجاهدان و یاری‌دهندگان به آن‌ها را بیان می‌کند و حاکی از اوج ارزش جهاد در راه خدا است.
 
پی‌نوشت‌ها
[1] اعیان الشیعه، چاپ ارشاد، ج ۱، ص ۳۱۶.

[2] بحار، ج ۸۳، ص ۱۸۵ و ج ۴۳، ص ۳۳۹ و ۳۴۵.

[3] مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۱۵۵؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۳۴.

[4] تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۱۲.

[5] اقتباس از آیه ۲۶۵ بقره.

[6] نساء، آیه ۹۵.

[7] نهج‌البلاغه، خطبه ۲۷.

[8] نهج‌البلاغه، خطبه ۲۷.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: